از وقتی زندگیهامون سرد شد و روابطمون تیره و تار، که «به من چه به تو چه» رو مُد کردیم. جملات و تیکههای سنگین با مفهوم «به من چه به تو چه» رو ریختیم تو استوریها تا به دیگران بفهمونیم حق دخالت کردن تو زندگیِ منو نداری. اسم هر اظهار نظری حتی دلسوزی و خیرخواهی رو هم گذاشتیم دخالت و فوضولی. به تو چه که من چیکار میکنم. به تو چه که من چه لباسی میپوشم. به تو چه که من چی میخورم. به تو چه که من کجا میرم. به تو چه که من چه علایقی دارم. به تو چه که من چه گرایشی دارمو. به تو چه که من…!
اینطوری شد که وقتی میبینیم فلان کس به مشکلی برخورده یا داره راهی رو میره که تهش عاقبت به شر میشه، یه مانع درونی باعث میشه بیتفاوت از کنارش بگذریم. با خودمون میگیم: «به من چه. نمیخوام فکر کنه میخوام تو زندگیش دخالت کنم.»
اما از یه جایی به بعد به من و دیگران مربوط میشه که تو چیکار میکنی، چه میپوشی، چی میخوری، کجا میری، به چی علاقه داری، چه گرایشی داری و…!
اونجا به ما مربوط میشه که همهچیزو از دایرهی زندگیِ خصوصیت میاری بیرون و وارد دنیای اجتماعی مجازی و حقیقی میکنی. از اونجا به ما مربوط میشه که میخوای زندگیِ دریست و غلطت رو ترویج و تبلیغ کنی. از اونجایی به ما مربوط میشه که میخوای ما هم دنبالهرو و مقلد تو باشیم.
آره به من مربوطه. به همهمون مربوطه. ما مسافرای یک کشتی هستیم. تو غرق بشی، منم غرق میشم. من غرق بشم. تو هم غرق میشی. پس ازم نخواه که نسبت بهت سرد و بیتفاوت باشم.
آخرین نظرات: