توی قسمتی از کتابِ «آرامش» از آلن دوباتن راجع به قوانین و مقررات ادارات میگه. میگه درسته که ممکنه تو به خاطر بیماری با مثلن به همریختگی روحی یا هر مشکل شخصی دیگهای نتونستی به موقع خودتو به پرواز برسونی ولی این باعث نمیشه که از کارمندای فرودگاه توقع داشته باشی باهات همدلی کنن و پرواز رو به خاطر تو نگهدارن. میگه که قوانین و مقررات اداری برای رسیدن به یک هدف برتر و کُلی وضع شدن و در این میان چارهای نیست جز اینکه یکسری از احساسات انسانی و شخصی رو نادیده بگیرن. میگه که در چنین موقعیتهایی ما باید این حقیقت رو بپذیریم و باهاش کنار بیایم نه اینکه اعصاب و آرامش خودمون رو به هم بریزیم که چرا فلان کارمند یا فلان رئیس من و شرایط زندگیم رو درک نمیکنه.
راست میگهها! خوب که نگاه میکنم کلیدِ حفظ آرامش و بعد تفکر و تصمیمگیری صحیح، پذیرش و درکِ حقیقتِ موقعیت پیشرو هست. اگه ما بتونیم مسائل و موقعیتها رو از زاویهای متفاوت نگاه کنیم(نه از زاویهای شخصی) و بعد حقیقت پشتِ اون رو بفهمیم، در نتیجه عصبی و پریشون نمیشیم و در نهایت تصمیمی میگیریم که کمتر موجب پشیمونی میشه.
آخرین نظرات: