جستجو

استعاره بازی

تصویر دستی در حال نوشتن با قلم و خودکار

خالی‌ام. ذهنم خالی. حتی جیب‌هایم خالی. خالی از هر ایده‌ای برای نوشتن. نوشتن و انتشار روزانه من را تهی کرده. مثل هر روز به وبسایت استادِ نوشتن سری می‌زنم. در یکی از روزانه‌نویسی‌هایش زندگی و کار و بارش را به بازی مار و پله تشبیه کرده. به سَرَم می‌زند منم تعدادی استعاره بنویسم.

نوشتن

نوشتن هَرَس کردن و پیوند دادن است. تو با چیدنِ شاخ و برگ‌های اضافه و پیوند خوردن با شاخ و برگ‌های نو، شکلی جدید می‌یابی. دردناک است اما به نتیجه‌اش می‌ارزد.

نوشتن بازی با خود است. اینگونه که گاه حین نوشتن، می‌فهمی که اشتباه از خودِ خَرَت بوده و می‌بازی؛ و گاه می‌فهمی بهترین کارِ ممکن را کرده‌ای و می‌بری!

مادری

مادری بیماری لاعلاج و کُشنده‌ای است که فرد از کشیدنِ رنجِ آن لذت می‌برد.

مادری نویسندگی بر لوجِ پاک و سفیدِ فرزند است.

زندگی

زندگی هوای بهاریست. آفتابی، نیمه ابری، با بارش‌های پراکنده.

زندگی امتحانیست که به اجبار باید پس بدهیم.

و…

+استعاره همان تشبیه است بدون ادات تشبیه مانند مثل همچون…

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط