جستجو

کاریکلماتور| کلمات تصویری

کاریکلماتور چیست؟

کلمات کاریکاتوری یا کاریکلماتور! 21 خرداد 1346، احمد شاملو این اسم را بر نوشته‌های پرویز شاپور گذاشت. کاریکلماتور تصویرسازی می‌کند، گاه به شعر پهلو می‌زند و ظرافت و موجز بودن از ویژگی‌های آن است.

موارد کاربرد کاریکلماتور

به نظر من، هیچ باید و نبایدی برای استفاده از آن وجود ندارد. هر کجا که بخواهید متنی خیال‌انگیز و شاعرانه یا طنزآمیز بنویسید یا هرجا که بخواهید معنایی را با ظرافت و تاثیرگذاری بیشتری به خواننده منتقل کنید، می‌توانید از کاریکلماتور استفاده کنید.

برخی از کاریکلماتوریست‌های ایرانی

پرویز شاپور

احمدرضا بهرامپور

عباس گلکار

حسین ناژفر

رسول مرادی

حسین مقدسی‌نیا

مهدی فرج‌الهی

سامان فیروزی

متین یحیی‌زاده

 

چند نمونه

پرویز شاپور

به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.

زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی‌رود.

فریاد زندگی در سکوت گورستان ته‌نشین می‌شود.

بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند

احمدرضا بهرام‌پور

در ماه‌های حرام، آدم‌ها گران‌جان‌تر می‌شوند.

بعضی‌ها می‌روند آنکارا دنبال اون کارا.

زنبورها هم‌چنان سلطنت‌طلب اند.

همهٔ راه‌ها پیش‌پا‌افتاده‌اند.

هرگاه چیزی در مغزم جرقه‌می‌زند، دود از کله‌ام بلندمی‌شود.

عباس گلکار

طنز، روی مردم را باز می‌کند.

آبشار، رودخانهٔ عمودی است.

کابوس خشکسالی، صدای پای آب است.

قبرستان، جامعهٔ بی طبقهٔ همیشهٔ تاریخ است.

مرگ، همه را لخت‌می‌کند.

حسین ناژفر

دیده‌بان حقوق بشر نابینا از آب درآمد.

کارمند حفاظت فیزیکی ، کارشناس شیمی بود.

فقر، «سگ دو» را به رشتهٔ ورزشی تبدیل کرد.

سشوار هم وسیلهٔ سرگرمی از آب درآمد.

کاشف نانو تکنولوژی دانشمندی گرسنه بود.

 رسول مرادی

مغزش پاره آجر برمی‌داشت، استخدام شد!

بعضی‌ها برای سرگرمی، با احساسات بقیه بازی می‌کنند.

مغزم را بیمهٔ بیکاری کردم.

تابلوی دور زدن ممنوع را دور زدم.

آرایشگر از همه سرشناس‌تر است.

 حسین مقدسی نیا

هنگام افطار ثروتمند سفره رنگین و فقیر سفره دلش را پهن کرد!

شهردار زنجان پس از باز نشستگی شهردار زن جان شد!

چاقو حسن یوسف را که دید، دستهٔ ی خودش را برید!

سبک سر با همه سر سنگین است!‏

شهریور مهرِآذر به دل بهمن افتاد!

 سامان فیروزی

آقایان معتقدند آدم باید مرد باشد و خانم‌ها معتقدند مرد باید آدم باشد!

سیارات منظومه شمسی به جمله «همیشه حق با مشتری است» اعتراض دارند!

عشق مرا به دیوانه خانه کشاند چون معشوقه‌ام پرستار تیمارستان بود.

بعضی‌ها دستشان رو می‌شود اما رویشان کم نمی‌شود.

معتادان به وسوسه‌شان جامه «عمل» می‌پوشانند

متین یحیی‌زاده

بهار وقتی رسید که زیر پای آدم‌برفی سبز شده بود.

خروسی که فمنیست شده بود قدقد می‌کرد.

برای بیدار کردن وجدانم، ساعتم را کوک می‌کنم.

هیچ مرده ای گورش را گم نمی‌کند.

با نان‌هایی که آجر کرده بود کاخ ساخت.

 

برای اطلاعات بیشتر این صفحه را بخوانید.

همه‌ی آنچه باید درباره‌ی کاریکلماتور و پرویز شاپور بدانید.

 

 

 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط