جستجو

غیاب دانیال| رمانی که به صورت عمومی منتشر نشد

کتاب غیاب دانیال

به لطف شرکت در دوره‌ی «رمان‌جا» با این کتاب و نویسنده‌اش آشنا شدم (رمان‌جا یک دوره‌ی آموزش رمان‌نویسی هست که از 14 فروردین سال آینده شروع می‌شود و این رمان یکی از پیش‌نیازهای دوره بود.) رمان غیاب دانیال نوشته‌ی امیر احمدی آریان. رمان به صورت عمومی توی ایران چاپ نشده چرا که مجوز چاپ نگرفته است و نویسنده آن را با هزینه‌ی شخصی و تنها در صد نسخه چاپ و آنها را میان دوستانش تقسیم کرده است.

قهرمان داستان شخصی به نام «دانیال مرزی» است اما داستان از زبان دوستِ صمیمیِ او روایت می‌شود. «دانیال مرزی» نویسنده‌ای جنجالی و پرطرفدار است و رمان با گزارشی درباره‌ی گم شدن ناگهانی دانیال و بعد خبر مرگ او شروع می‌شود. در ادامه، راوی داستان کودکی و نحوه‌ی آشنایی‌اش با دانیال را نقل می‌کند تا به زمانِ حال می‌رسد. در حین خواندنِ رمان ابهامات و سوالات زیادی برایم به وجود آمد. مثل اینکه:

چرا رنگ و مدلِ دوچرخه‌های راوی و دانیال عینا مثل هم است؟

چرا راوی انقدر روی روابط دانیال با آدم‌های دیگر چه مونث و چه مذکر حساس است؟

چرا راوی سعی می‌کند از دانیال رفع اتهام کند و مقالات او را اصلاح و ویرایش می‌کند؟

در تمام طولِ داستان به جدا بودن و مستقل بودن شخصیت‌ها شک نکردم اما با رسیدن به انتهای داستان این شک به دلم اُفتاد که نکند تمام شخصیت‌های اصلی رمان (راوی، دانیال و الهام) در واقع یک نفرند و آن راوی داستان است؟ آنجایی شک به دلم اُفتاد که راوی به خانه‌ای که شب قبل آنجا بوده می‌رود و در انباری آنجا به جای کتاب، آشغال می‌بیند. آنجا بود که حدس زدم تمام این شخصیت‌‌ها و اتفاقات خیال و توهم راوی بوده و در واقع او از بیماری روانی رنج می‌برد. شاید اسکیزوفرنی؟ شاید چند شخصیتی؟

درباره‌ی نثر رمان بگویم که روان، آسان‌خوان و ساده بود. البته که منظورم از سادگی، بی‌مایگی نیست. نویسنده در بیان احساسات شخصیت، دیدن و توصیف جزئیات مهم و به کار بردن مثال‌های به جا و دقیق مهارت زیادی دارد. رمان تقریبن تمام حواس خواننده را درگیر داستان می‌کند به طوری که صحنه‌ها و اتفاقات پیش چشم ظاهر می‌شود.

 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط