جستجو
پاره‌های روز
مردی که در حال بالا رفتن از کوه است
پاره‌های روز

رشد کن؛ تدریجی اما همیشگی

رشد، میلی‌متر به میلی‌متر است. رشد، از دیروز کمی بهتر بودن است. رشد، درجا نزدن است. رشد، تنها یک قدم آن‌ورتر است. رشد، مانند حلزون

ادامه مطلب »
دختری بر روی تاب که به افق‌های روشن می‌نگرد و مادری که آینده برایش خاکستری است
پاره‌های روز

زنده ماندن هنر ماست

تا وقتی کودکی و از دنیا غافل، فکر می‌کنی همه‌چیز خوب و گل و بلبله و دنیات فانتزیه. تو دوران جوونی، کله‌ی پُر بادی داری

ادامه مطلب »
دختری در حال نوشتن
پاره‌های روز

چهل تکه جمله

+بدترین ترس برای یک نویسنده، ترسِ از مواجهه با صفحه‌ی سفیده. +ترسم از روزهای بعد از زایمان، بیشتر از دردِ زایمانه. +آبان تموم شد و

ادامه مطلب »
انسان سردرگم
پاره‌های روز

معنایی برای نجات

هر روز که می‌گذره سردرگم‌تر و پریشان‌تر می‌شیم. فرقی هم نداره چند سالته و کجای این جهان زندگی می‌کنی. هرچقدر علم پیشرفت می‌کنه و زندگی

ادامه مطلب »
دختری در میان کتاب‌ها
پاره‌های روز

عاشقانه‌ای برای کتاب‌ها

من واقعن آدم‌هایی که کتاب نمی‌خونن رو درک نمی‌کنم. درک نمی‌کنم چطور خودشونو از این جادو محروم می‌کنن. جادویی که گاهی روی صورتت بوسه می‌زنه

ادامه مطلب »
دختری که به کوهستان مقابلش چشم دوخته
پاره‌های روز

زندگیِ ناخواسته

باید بپذیرم! باید قبول کنم که زندگی اونطور که من می‌خوام و انتظار دارم پیش نمی‌ره. باید با آغوشِ باز و پذیرا به استقبال اونچه

ادامه مطلب »